به بهانه اظهارات علیرضا دبیر؛ انگ زدن افکار خودکشی را قویتر میکند
در جامعه ما، صحبت درباره خودکشی همواره جزء حرفهای مگو و قبیح بوده و هست. آمارهای ضد و نقیض رسمی و غیررسمی درباره خودکشی در کشور ما نتیجه همین نگاه است. نمود این نگرش در صحبتهای رئیس فدراسیون کشتی، علیرضا دبیر، دیده میشود. او در یک ویدئو که روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی پربازدید شد، در انتقادات به برخی شایعات میگوید:« طرف عشق خودکشی است و به تختی نسبت میدهد اما نظر من این است که تختی خودکشی نکرد مگر میشود یک نفر خودکشی کند و خدا به او اینقدر عزت داده باشد.»
مهسا برون، روانپزشک، در گفتگو با خبرآنلاین میگوید:«احتمالا در بین اطرافیان خود یا در اخبار درباره خودکشی شنیدهاید یا حتی خود شما فردی باشید که زمانی درگیر این مسئله شده باشد. باید بدانید هر آدمی که زنده است ممکن است زمانی درگیر این افکار شده باشد. زمانی که یک فرد با شما درباره فکر یا قصد خود برای اقدام به خودکشی صحبت میکند، شما به عنوان یک فرد شنونده وظیفه دارید که از تمسخر، قضاوت و متهم کردن او به صفاتی مانند بیاعتقادی بیدینی یا حتی تمسخر به این صورت که او جرئت این کار را ندارد، اجتناب کنید.»
او ادامه میدهد :«باید بدانید که او احتمالا در حال رنج بردن از موضوعی است و حتما سلامت روان او به خطر افتاده است و نیاز به کمک توسط یک متخصص مانند یک روانپزشک یا روانشناس دارد. اگر زمانی در این شرایط قرار گرفتید، حتما اجازه صحبت کردن درباره افکارش را به فرد بدهید و سریعا به فکر کمک گرفتن از یک متخصص سلامت روان باشید. حتی خود شما ممکن است آن فرد باشید که مدتهاست این فکر را در سر دارد. به عنوان یک روانپزشک از شما میخواهم و خواهش میکنم قبل از هر اقدام یا تصمیمی کمک گرفتن از متخصص سلامت روان را فراموش نکنید»
در دنیا، تعداد آدمهایی که به خاطر خودکشی از دنیا میروند دو برابر کسانی است که به قتل میرسند. در جوامع پیشرفته خودکشی به عنوان یک معضل اجتماعی در نظر گرفته میشود که تحتتاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار دارد. نه اینکه مانند صحبتهای آقای دبیر نگاهی وجود داشته باشد که انگار این افراد از خداوند به دور هستند، انگار آدمهای بدی هستند، انگار فقط و فقط خودشان مسئول هستند. این نگاه برای افرادی که اقدام به خودکشی کردهاند و زنده ماندهاند و بازماندگان افرادی که عزیزان خود را بر اثر خودکشی آنها از دست دادهاند، بسیار آزارنده است.
آمارها و پژوهشها چه میگویند
بر اساس آمارهای سازمان بهداشت جهان (WHO) سالانه بیش از ۷۰۰هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند و نکته مهم این است که ۷۷ درصد از خودکشیهای جهانی در کشورهای با درآمد کم و متوسط رخ میدهد. اگر بخواهیم با ادعای آقای دبیر به تحلیل این آمارها بپردازیم یعنی در کشورهای کم درآمد خداوند کمتر به آدمها عزت میدهد.
پژوهشهای روانشناسی کاملا ثابت کرده است که خودکشی همبستگی بالایی با اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب، شخصیت مرزی و سوءمصرف مواد دارد. سببشناسی اختلالات روانی از بحثهای اصلی علم روانشناسی است. فردی که مبتلا به یک اختلال روانی است نیاز به درمان دارد و صحبتهایی با این مضمون که خدا این افراد را دوست ندارد و در مفهوم کلی آدمهای بدی هستند، برای افرادی که اقدام به خودکشی داشتهاند یا قصد آن را دارند، میتواند بسیار آسیبرسان باشد و هیزمی برای آتش خودکشی آنها باشد.
انگ اختلالات روانی و خودکشی، که این قبیل صحبتها به آن دامن میزند، باعث میشود بسیاری از افرادی که افکار خودکشی یا قصد اقدام به خودکشی دارند، به دنبال کمک و دریافت حمایت نباشند.
میشود کسی عاشق خودکشی باشد؟
آقای دبیر میگوید «طرف عشق خودکشی دارد»، رئیس فدارسیون کشتی لازم است بداند که کسی عاشق خودکشی نیست. کسی که میل به خودکشی دارد دچار چالشهای ذهنی است و نیازمند حمایت و دریافت کمک میباشد.
افزایش آگاهی جامعه و شکستن تابو خودکشی گام مهمی برای کشورها در جهت پیشگیری از خودکشی است. یعنی دقیقا شکستن همین تابو که فردی که خودکشی میکند آدم بدی است.
متاسفانه، صحبت درباره مفاهیم روانشناسی توسط افرادی که تخصص آن را ندارند اتفاق تازهای در جامعه ما نیست. صحبتهای اخیر آقای دبیر هم درباره خودکشی مشتی است نشانه خروار. ایشان نمیداند که این قبیل صحبتها چقدر از لحاظ علمی نادرست و مضر است. نمیداند که افرادی که خودکشی میکنند آدمهای بدی نیستند. اتفاقا، از عمده احساسات منفی که این افراد تجربه میکنند، احساس گناه است و شنیدن چنین صحبتی این احساس را در افرادی که قصد خودکشی دارند دوچندان میکند و گویی مهر تاییدی بر این احساس آنها زده میشود. البته ذکر این نکته مهم است که بر اساس یافتههای پژوهشی معنویت با کاهش میل به خودکشی ارتباط دارد، اما به این معنا نیست که باید نگاه تکبعدی و متعصبانه داشت و آن را تنها عامل دانست و از آن بدتر کسی را به خاطر نداشتن آن مورد شماتت قرار داد، چرا که کمکی به آن فرد نخواهد کرد و در نهایت آسیبرسان خواهد بود.
۳۸ کشور گزارش کردهاند که یک استراتژی ملی پیشگیری از خودکشی دارند، هر چند تعداد کشورها زیاد نیست اما نشان میدهد این موضوع نیاز دارد که به شیوه علمی با آن برخورد شود.
خودکشی یک معضل اجتماعی است که نیاز به عنایت و توجه ویژه و علمی دارد. تا وقتی چنین نگاههای قضاوتگرایانهای به خودکشی ادامه داشته باشد، صرفا صورت مسئله پاک میشود ولی همچنان آسیبهای خود را به بدنه جامعه وارد میکند.